معنی اگاه کردن، شناساندن، دانستن، گذشته فعل tiw, معنی اگاه کردن، شناساندن، دانستن، گذشته فعل فهص, معنی ا;اi lcbj، ajاsاjbj، bاjsتj، ;vaتi tug tiw, معنی اصطلاح اگاه کردن، شناساندن، دانستن، گذشته فعل tiw, معادل اگاه کردن، شناساندن، دانستن، گذشته فعل tiw, اگاه کردن، شناساندن، دانستن، گذشته فعل tiw چی میشه؟, اگاه کردن، شناساندن، دانستن، گذشته فعل tiw یعنی چی؟, اگاه کردن، شناساندن، دانستن، گذشته فعل tiw synonym, اگاه کردن، شناساندن، دانستن، گذشته فعل tiw definition,